1111

  • // - 10:34
  • بازدید: 35
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه
حکمرانی بر جهان

نظم‌های جهانی و تغییرات فاجعه‌بار

چه عواملی به ظهور و سقوط امپراتوری‌ها کمک می‌کنند و چه ویژگی‌هایی یک امپراتوری را از نظم جهانی متمایز می‌سازد؟ در کتاب *حکمرانی بر جهان*، آلفرد دبلیو مک‌کوی، تاریخ‌نگار آمریکایی، تلاش می‌کند به این پرسش‌ها پاسخ دهد و ۷۰۰ سال از تاریخ بشر را بررسی می‌کند؛ از سال ۱۳۴۷ میلادی، زمانی که طاعون سیاه به اروپا رسید و ۶۰ درصد از جمعیت را نابود کرد، تا سال ۲۰۲۱، زمانی که ایالات متحده نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرد و طولانی‌ترین جنگ خود را به پایان رساند. در طول این دوره، سلطه جهانی از اسپانیا و پرتغال به بریتانیا و سپس به ایالات متحده منتقل شد. مک‌کوی روشن می‌سازد که این نظم‌های جهانی چگونه شکل گرفته‌اند و چه عواملی باعث افول آن‌ها شده است.

 

آلفرد دبلیو. مک‌کوی دارای کرسی هارینگتون در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون است و نویسنده کتاب‌های متعددی از جمله سیاست هروئین در جنوب شرقی آسیا، *شکنجه و مصونیت: دکترین بازجویی قهری آمریکا* و *در سایه قرن آمریکایی* می‌باشد. خلاصه کردن ۷۰۰ سال تاریخ در کتابی کمتر از ۴۰۰ صفحه، کاری جسورانه است، اما مک‌کوی با ارائه‌ ساختاری منسجم و خواندنی از پس آن برآمده است. نظریه او، مبنی بر این‌که امپراتوری‌ها گذرا هستند در حالی که نظم‌های جهانی دوام بیشتری دارند، با استفاده از نقشه‌ها، نمودارها، عکس‌ها و یک جدول زمانی مفید تشریح شده است. مک‌کوی با مقایسه و تقابل، نشان می‌دهد که چرا ناپلئون بناپارت، با وجود ایجاد یک امپراتوری، نتوانست نظمی جهانی تحت سلطه فرانسه بنا کند، در حالی که بریتانیا با ترکیبی از کنترل غیرمستقیم، استعمار مستقیم و نیروی دریایی قدرتمند، تا اواسط قرن بیستم بر نیمی از جمعیت جهان حکومت می‌کرد.

 

امپراتوری‌ها به منبع انرژی نیاز دارند، و در همین‌جا است که مک‌کوی تغییرات اقلیمی را وارد تحلیل خود می‌کند. در آغاز عصر ایبری (دوران سلطه اسپانیا و پرتغال)، میزان دی‌اکسید کربن در جو ۲۷۵ قسمت در میلیون بود. کالاهای اصلی این دوره شکر و نقره بودند. نیروی باد کشتی‌های بادبانی اسپانیا و پرتغال را به حرکت در‌می‌آورد، اما قدرت عضلانی افرادی که به‌زور تصرف، اسیر یا برده شده بودند، تولید نیشکر و استخراج نقره از معادن را ممکن می‌کرد.تا سال ۱۸۸۰، دهه‌ها پس از آن‌که بریتانیا تجارت برده را ممنوع کرد، ناپلئون را شکست داد و حکومت مستقیم بر شبه‌قاره هند را آغاز نمود، میزان دی‌اکسید کربن در سطح «پیش‌صنعتی» به ۲۸۰ قسمت در میلیون رسید. نظم بریتانیا مبتنی بر نیروی بخار بود که از سوزاندن زغال‌سنگ به‌دست می‌آمد.

 

بریتانیا دوره‌ای چشمگیر در اوج قدرت جهانی داشت، اما هزینه‌های سنگین جنگ جهانی دوم این کشور را خسته و آسیب‌پذیر کرد، و سوءمدیریت در بحران کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ پایان دوران آن را رقم زد. در این زمان، مشعل رهبری به ایالات متحده منتقل شد. نفت و گاز طبیعی جایگزین زغال‌سنگ به‌عنوان منابع اصلی انرژی شدند و تا سال ۱۹۵۸، میزان دی‌اکسید کربن در جو به ۳۱۶ قسمت در میلیون افزایش یافت.

نظم جهانی آمریکایی بیش از هفتاد و پنج سال دوام داشته است. اصول غالب آن، حداقل ظاهراً، شامل حاکمیت ملی، حقوق بشر و حاکمیت قانون بوده است که از طریق چارچوب‌های چندملیتی مانند سازمان ملل متحد، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و ناتو تسهیل می‌شد. اما ایالات متحده همچنین تلاش داشت برتری نظامی خود را نسبت به رقبایش حفظ کند و بسیاری از آرمان‌های خیرخواهانه‌ای که اعلام می‌کرد، با کودتاهای تحت حمایت یا تحریک سیا، جنگ‌های نیابتی در جنوب شرقی آسیا، آمریکای لاتین و جنوبی، و خاورمیانه و همچنین مجموعه‌ای از مداخلات نظامی مستقیم، در تضاد بود. گفتار و کردار واشنگتن اغلب در تناقضی آشکار قرار داشت.

 

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، ایالات متحده به قدرت مطلق تبدیل شد و به نظر می‌رسید که برای دهه‌های آینده این جایگاه عالی را حفظ خواهد کرد. سپس حملات ۱۱ سپتامبر و جنگ علیه ترور رخ داد، همراه با تهاجمات به افغانستان و عراق، و ورود چین به سازمان تجارت جهانی. در حالی که واشنگتن درگیر جنگ‌های پرهزینه و بی‌نتیجه شد، چین به کارخانه جهان تبدیل شد و سهم بیشتری از اقتصاد جهانی را به دست آورد. صعود سریع و بی‌امان چین به حدی بود که تا سال ۲۰۱۳، این کشور طرح یک‌تریلیون دلاری *ابتکار کمربند و جاده* را برای توسعه زیرساخت‌ها در اوراسیا آغاز کرد، با هدف پیوند دادن این بازار عظیم بالقوه به چین. توسعه صنعتی پرشتاب چین نه فقط در داخل این کشور بلکه  تأثیرات چشمگیری بر اقلیم داشت.

 

شکاف‌های در نظم آمریکایی چندین سال پیش از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال ۲۰۱۷ آشکار شده بودند، اما سیاست‌های یک‌جانبه‌ و ناسیونالیستیِ «اول آمریکا»ی ترامپ روند تضعیف رهبری آمریکا را تسریع کرد. از دیدگاه ترامپ، چارچوب‌های بین‌المللی که طی دهه‌ها با دقت شکل گرفته و تقویت شده بودند، نشانه‌ای از ضعف آمریکا بودند، نه قدرت آن. او ناتو را مورد انتقاد قرار داد، ایالات متحده را از توافق‌نامه آب‌وهوایی پاریس خارج کرد، توافق هسته‌ای با ایران را لغو کرد و سازمان بهداشت جهانی را هدف حمله قرار داد. انگار این‌ها کافی نبود؛ ترامپ متحدان سنتی آمریکا را تحقیر کرد و از رهبران اقتدارگرا، از مصر تا هند، استقبال کرد. این اشتباهات دیپلماتیک فرصتی برای چین فراهم کرد تا از آن بهره‌برداری کند. بر اساس تحلیل مک‌کوی از اقدامات پکن، او پیش‌بینی می‌کند که تا سال ۲۰۳۰ تولید اقتصادی چین ۴۰ درصد بیشتر از ایالات متحده خواهد بود.

 

اگر این پیش‌بینی درست از آب درآید و چین به گسترش قدرت نظامی خود، به‌ویژه نیروی دریایی‌اش، ادامه دهد، حفظ شبکه جهانی پایگاه‌های نظامی برای آمریکا که ستون اصلی تسلط آن است، دشوار خواهد شد. افزایش روزافزون هزینه های نظامی با کاهش سهم اقتصاد جهانی سازگار نیست. چیزی باید تغییر کند. زوال نظم جهانی آمریکایی پیامدهایی دارد. با وجود تمام تناقض‌ها و نواقص، غرور و اشتباهاتش، نظم آمریکایی با لیبرالیسم، بازارهای آزاد، حقوق بین‌الملل و اتحادها شناخته می‌شود. مک‌کوی بر این باور است که نظم جهانی تحت رهبری چین ممکن است غیرلیبرال باشد و احتمالاً در زمینه تغییرات اقلیمی از واشنگتن نیز کمتر تمایل به رهبری داشته باشد.

 

اگر سطوح دی‌اکسید کربن طبق پیش‌بینی‌ها به افزایش خود ادامه دهند، ممکن است تا سال 2050 شاهد سطوحی به اندازه 550 قسمت در میلیون باشیم که این امر می‌تواند باعث افزایش سطح دریا شود و شهرهایی مانند شانگهای، سایگون، مومبای و بانکوک را در معرض خطر قرار دهد و سیلی از پناهندگان به تعداد صدها میلیون نفر را به همراه داشته باشد. مک‌کوی به گزارشی از بانک جهانی که در سال 2018 منتشر شده است اشاره می‌کند که تخمین می‌زند تا سال 2050 ممکن است 143 میلیون نفر در آفریقای زیر صحرایی، جنوب آسیا و آمریکای لاتین بی‌خانمان شوند. جهان چگونه با بحران پناهندگی به این وسعت برخورد خواهد کرد؟

 

مک‌کوی به اندازه کافی متواضع است که خطرات پیش‌بینی آینده، به ویژه تغییراقلیم فاجعه‌بار را بپذیرد. اما منطقی به نظر می رسد به این نتیجه برسیم که اگر بخواهیم از بالا آمدن سطح دریا، حوادث شدید آب و هوایی و موج عظیم آوارگان جان سالم به در ببریم، به همکاری جهانی بیشتر و نه کمتر نیاز خواهیم داشت. استدلال مک‌کوی با دقت استناد شده است و نتیجه‌گیری‌های هوشیارانه او کاملاً مبتنی بر داده ها باشد. ممکن است گذشته بهترین پیش بینی کننده آینده نباشد، اما همانطور که مک کوی خاطرنشان می کند، "گذشته بهترین ابزار ما برای درک حال و تنها راهنمای ما برای آینده است."

 

برگرفته از سایت:

https://calirb.com/to-govern-the-globe-by-alfred-w-mccoy/

حکمرانی بر جهان

  • گروه خبری : تصاویر,رویدادها
  • کد خبر : 18179
مدیر سیستم

مدیر سیستم

دسترسی سریع
دسترسی سریع
میز خدمات الکترونیک
تنظیمات قالب