روانشناسی سلامت و تغییر اقلیم: پرداختن به بحرانیترین چالش بشریت
تغییر اقلیم یکی از جدیترین تهدیدهای جهانی است که نهتنها محیطزیست بلکه سلامت عمومی و رفاه انسانی را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. این مطالعه به نقش روانشناسی سلامت در مقابله با تغییر اقلیم میپردازد و بر لزوم مداخلات رفتاری برای کاهش پیامدهای مخرب آن تأکید دارد. درحالیکه تغییر اقلیم اغلب بهعنوان یک مسئله مربوط به دانشمندان محیطزیست و سیاستگذاران مطرح میشود، نویسندگان این مطالعه استدلال میکنند که روانشناسان سلامت نقشی حیاتی در ترویج رفتارهای پایدار و کاهش موانع روانشناختی برای اقدامات مؤثر دارند.
تأثیرات تغییر اقلیم بر سلامت
تغییر اقلیم به طور قابلتوجهی بر سلامت جهانی تأثیر میگذارد و خطراتی مانند رویدادهای شدید آبوهوایی، ناامنی غذایی و آبی، آوارگی و شیوع بیماریها را افزایش میدهد. افزایش دما و آلودگی هوا بیماریهای تنفسی و قلبی:عروقی را تشدید میکند، درحالیکه بلایای طبیعی مرتبط با تغییر اقلیم باعث مشکلات سلامت روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشوند. بار روانی تغییر اقلیم که اغلب از آن بهعنوان " اضطراب زیستمحیطی" یاد میشود، بهویژه در میان نسلهای جوانتر در حال افزایش است. فراتر از پیامدهای جسمی و روانی، تغییر اقلیم نابرابریهای اجتماعی را نیز تشدید میکند. جوامع آسیبپذیر، مانند افراد کمدرآمد و ساکنان کشورهای درحالتوسعه، بیشترین آسیب را از این بحران متحمل میشوند. این تأثیرات نابرابر، ضرورت ایجاد مداخلات هدفمند برای تقویت تابآوری و رفتارهای سازگارانه را برجسته میکند.
نقش روانشناسی سلامت در اقدامات اقلیم
علم رفتار، بینشهای ارزشمندی درباره دلایل مقاومت افراد در برابر پذیرش رفتارهای سازگار با محیط زیست ارائه میدهد. مطالعه به موانع روانشناختی متعددی اشاره میکند که مانع از اقدامات اقلیم میشوند، از جمله سوگیریهای شناختی، عادات و هنجارهای اجتماعی بسیاری از افراد تغییر اقلیم را بهعنوان تهدیدی دوردست یا انتزاعی تلقی میکنند که منجر به بیعملی میشود. علاوه بر این، افراد اغلب در برابر مقیاس وسیع این بحران احساس ناتوانی کرده و از مواجهه با آن اجتناب میکنند.
روانشناسان سلامت میتوانند با طراحی مداخلاتی که رفتارهای پایدار را ترویج میدهند، مانند کاهش مصرف انرژی، پذیرش رژیمهای غذایی گیاهی و استفاده از حملونقل عمومی، به کاهش تغییر اقلیم کمک کنند. این مطالعه پیشنهاد میکند که روانشناسان سلامت از طریق روشهای زیر در این مسیر مشارکت کنند:
- تحقیقات و حمایت از سیاستها : انجام مطالعات درباره رفتارهای مرتبط با تغییر اقلیم و ترویج سیاستهایی که از اقدامات پایدار حمایت میکنند.
- آموزش و آگاهیبخشی : ادغام موضوعات تغییر اقلیم در برنامههای درسی روانشناسی و کمپینهای سلامت عمومی.
- مداخلات مبتنی بر جامعه : همکاری با جوامع محلی برای اجرای برنامههایی که موانع فردی و سیستماتیک تغییر رفتار را برطرف میکنند.
مداخلات روانشناختی برای کاهش تغییر اقلیم
مطالعه راهبردهای مبتنی بر شواهد را برای تغییر رفتارهای فردی و اجتماعی به سمت روشهای پایدارتر معرفی میکند:
- قاببندی تغییر اقلیم بهعنوان یک مسئله سلامت: تحقیقات نشان داده است که مردم زمانی بیشتر اقدام میکنند که تغییر اقلیم را تهدیدی مستقیم برای سلامت خود بدانند، نه صرفاً یک مشکل زیستمحیطی.
- ترویج هنجارهای اجتماعی و اقدامات جمعی: مردم تحتتأثیر رفتارهای اطرافیان خود قرار میگیرند. کمپینهایی که مشارکت گسترده در رفتارهای پایدار را برجسته میکنند، میتوانند این اقدامات را به یک هنجار اجتماعی تبدیل کنند.
- کاهش فاصله روانشناختی: شخصیسازی پیامدهای تغییر اقلیم از طریق نمایش تأثیرات محلی، این مسئله را ملموستر و قابلاقدام میکند.
- افزایش خودکارآمدی: ارائه راهکارهای عملی به افراد، احساس ناتوانی آنها را کاهش داده و انگیزه برای اقدام را افزایش میدهد.
لزوم همکاری بینرشتهای
نویسندگان تأکید میکنند که مقابله با تغییر اقلیم نیازمند همکاری بین روانشناسان سلامت، دانشمندان محیطزیست، سیاستگذاران و متخصصان بهداشت عمومی است. یک رویکرد سیستمی ضروری است تا علم روانشناسی در سیاستگذاریهای اقلیم و ابتکارات جهانی سلامت ادغام شود. همچنین، آنها استدلال میکنند که دولتها و سازمانها باید از بینشهای روانشناختی برای تدوین استراتژیهای ارتباطی درباره تغییر اقلیم استفاده کنند. صرف ارائه اطلاعات علمی کافی نیست—پیامهای مؤثر باید عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر تغییر رفتار را در نظر بگیرند.
نتیجهگیری
تغییر اقلیم فقط یک مسئله زیستمحیطی نیست؛ بلکه یک بحران بزرگ سلامت عمومی است که ناشی از رفتارهای انسانی است. روانشناسان سلامت وظیفهدارند تخصص خود را درزمینه تغییر رفتار برای کاهش پیامدهای آن به کار بگیرند. با پرداختن به سوگیریهای شناختی، ترویج عادات پایدار و حمایت از تغییر سیاستی، روانشناسان میتوانند نقشی حیاتی در شکلدهی به آیندهای سالمتر و پایدارتر ایفا کنند. این مطالعه بر ضرورت اقدام فوری تأکید دارد و هشدار میدهد که تأخیر در اجرای مداخلات اقلیم تنها نابرابریهای سلامت و اجتماعی را تشدید خواهد کرد. درنهایت، مقابله با تغییر اقلیم نیازمند تلاشی جمعی است که علم روانشناسی را با استراتژیهای محیط زیستی و سلامت عمومی ادغام کند تا تغییر معنادار و پایدار ایجاد شود.
Reference: Papies EK, Nielsen KS, Soares VA. Health Psychology and Climate Change: Time to address humanity’s most existential crisis. Health psychology review. 2024 Feb 1:1-31
نظر دهید